جلسه ۱۱۸ کلبه کرامت

فلسفه حق عدل نظم و هنر

در فلسفه صحبت کردیم که برای تمام مواد یک ماده اولیه به نام آرخه تعریف می کنند اما سوال اینجاست که خود این آرخه از چه چیزی ساخته شده است. آنچه مشخص است این است که تمام معرفت که در ذهن انسان ایجاد شده است از همه چیز از آواها و نور به گوش و چشم های انسان رسیده است و معرفت در ذهن او ایجاد شده است.

یکی دیگر از اشتباهات ترجمه این است که true و vertise را معادل حقیقت می دانند. در صورتی که اینها نهایت معنی صحیح می دهند. از حق عدالت نشات می گیرد . عدالت ترجمه justice نیست. نهایت سزا ترجمه justice است.

قبلا صحبت کردیم که سیستم به معنی ارتباط معنا دار میان اجزا در کل است که در ارتباط با محیط سرویسی ارایه می دهد. در درخت فلسفه روح این درخه همان order است ولی نظمی که این درخت به ما اعمال می کند dicipline است.

حکمت حق : حق جایی است . اما عدل ضرورت قرار دادن هر چیزی در جای خودش است. نظم اعمال این ضرورت است. یعنی هر چیزی را در جای خودش قرار دادن. اما حسن دیدن این نظم است. یعنی حسن وقتی ایجاد می شود که هر چیزی در جای خودش باشد.

اصل هنر و زیبایی شناختی از نظم و عدل و حق نشات میگیرد و این مفاهیم در یک راستا هستند .

اما هنر امروز زشت ترین ها را برجسته می کنند و به عنوان زیبایی نشان می دهد و کسی جرات مخالفت با این را ندارد.

فلسفه غربی معتقد است که انسان چون از زیبایی خسته می شوند باید مدتی به زشتی ها روی بیاورد.

اگر معتقد هستیم که ریشه اصلی هنر و زیبایی باید حق باشد و از آنجا که فلسفه به حقیقت نرسیده است. چطور می تواند در مورد زیبایی صحبت کند.

در مورد فیلم فرزندان بشر.

اگر تولید مثل حق باشد و عدل بر تافتن این ضرورت تولید مثل باشد. و نظم اقدام به تولید مثل باشد. و هنر رویت دیدن آن مثل باشد.

در فیلم انگلستان تنها کشور باقیمانده از فجایع است و آن هم درگیر با مهاجرین - مسلمانان و تروریست هاست. داستان فیلم برای ۲۰۲۹ است که هیچ فرزندی به دنیا نمی آید و همه زن ها عقیم شده اند. در این میان فرزندی به دنیا می آید از یک زن سیاه پوست که پدرش نیز مشخص نیست. و این فرزند بشریت را یک فرد انگلیسی قرار است نجات دهد. این فیلم هم در ادامه کارتون عصر یخی است .