جلسه ۳۷ کلبه کرامت

روند تئوری بازی ها در روابط خارجی

منافع ملی اصولا مسئله ای است که باعث تفرقه می شود. چرا که معمولا منافع ملی در مقابل یکدیگر قرار میگیرند. منافع ملی به گونه فحشا در سطح ملی است. چرا که یک طرف نیاز هایش برطرف می شود و دیگری به مادیات مورد نظرش می رسد. مودتی در این میان تعریف نمی شود.

کشور هایی که پارادایم یکسانی دارند با یکدیگر اشتراکات زیادی دارند.

یکی از اصول این است که کشور های دو پاردایم مختلف نمی توانند روابط استراتژیک با یکدیگر داشته باشند. به عبارت دیگر نمی توانند محرم یکدیگر باشند.اگر چه ممکن است در ظاهر به صورت تاکتیکی با یکدیگر روابطی داشته باشند.

اتفاقی که بین امریکا و شوروی افتاد و منجر به از هم پاشیدن شوروی شد.

در مرحله اول لنین گفت تعارض بین غرب و شرق حتمی است و چاره ای جز نابودی یک سمت نیست.

خروشچف در یک عقب نشینی از هم زیستی مصالحت امیز صحبت کرد و گفت چون یک زمین بیشتر ندارید و امکان نابودی یک سمت بدون نابودی کره زمین وجود ندارد بهتر است همزیستی مصالحت امیز داشته باشیم. در این مرحله شوروی به سمت غرب کرنش نشان داد.

گرباچوف در مرحله اخر نه تنها همزیستی مصالحت امیز را ضروری دانست بلکه اعتقاد داشت می توان همبندی هم داشت. نزدیک شدن شوروی به امریکا منجر به نابودی شوروی شد . چرا که دیگر شوروی نبود.و به دشمن خود تبدیل شده بود.

اما امروزه کوبا هنوز مانده است. چرا که اصلا اعتقادی به تعامل با امریکا و مصالحه ندارد.

باور پیدا کردن به زندگی با دشمن باعث نابودی می شود.

همیشه باور امریکایی ها این بوده که طرف مقابل باید کوتاه بیاید.

در طول تاریخ امریکا یک روز بدون جنگ نداشته است.

استراتژی که غرب در برابر شوروی انتخاب کرد بال های ایگاروس بود. آنقدر شوروی را به خود نزدیک کرد تا نابود شد.

نکته جالبی که وجود دارد. کشور های به ظاهر مسلمان با امریکا دوست شده اند. و کشور های کومنیست و رابطه دوستانه با ایران دارند. این ها مستضعف فکری هستند و به مراتب بهتر از مسلمانان حاکم عربستان هستند.

دکترین رابطه گرگ و میش چیزی بود که امام خمینی از آن استفاده کرد.