دکتر حسن عباسی
Visits Count ۶۲۷جامعه محمدی و سنت بعثت مدام پیامبر در تدوین مکارم اخلاق
۱
۲
۳
۴
دکترین بعثت پیامبر.
حضرت رسول در معرفی دین برای اسعد از قبلیه اوس آیات ۱۵۱ و ۱۵۲ سوره انعام را میخواند که ۱۰ فرمان در آن ذکر شده . مشابه ۱۰ فرمان حضرت موسی. که هم بیان کننده این بود که دین من استمرار دین حضرت موسی است. و بقیه پیامبران است و هم اینکه شرایط فعلی جامعه را بیان کند.
خود پیامبر فلسفه و دکترین بعثت خود را کامل کردن مکارم اخلاق می دانند.
انسان امروز بسیار مشرک تر از آن زمان است. چرا که آن ها بت می پرستیدند ولی انسان امروز خود را می پرستد و اصلا برای خدا حتی شریک قائل نیست. و خدایی قبول ندارد.
در تعالیم یهودیت تحریف شده منشا دانش بشری میوه درخت ممنوعه بود که خدا انسان را از آن نهی می کند و شیطان به انسان کمکم می کند آن را بخورد تا به دانش برسد . اما در تفکر اسلامی خدا اولین صحبتی که با انسان می کند این است که به نام پروردگارت بخوان که با قلم به تو آموزش داده . و منشا دانش بشری خداست .
دانش امروز بشری که تکنولوژی ها و سایر موارد را شامل می شود همان جهل خرافه آن زمان است که نفعی به تعالی انسان نبخشیده.
منطق ارسطویی کاری با انسان کرد که هیچ کس نتوانست از سیطره آن رهایی یابد. حتی بزرگان دینی و حوزه های علمی ما نیز با منطق ارسطویی فکر می کنند.
مکارم اخلاق از دو بخش تشکیل شده. مکارم چیست و اخلاق کدام است. اخلاق یعنی عملی که بدون فکر و تلاش انجام دهیم و ملکه ذهنی ما شده باشد. اخلاقیات با کار تبلیغی تغییر نمی کند. انسان با تبلیغات نمی تواند سیگار را ترک کند.
انسان سازی مهم ترین و پیچیده ترین هنر بشریت است و اصولا کاری الهی است. انبیا شغل های مختلفی داشتند اما معلمی را اصلی ترین شغل آن ها می دانند.
بعثت مدام دکترین پیامبر است . چرا که همین امروز هم بزرگترین بحران و معضل بشری اخلاق است.
مکارم اخلاق یعنی رعایت اعتدال در سه قوه تفکر . شهوت و خشم انسان.
داشتن حکمت و شجاعت و عفت و پرهیز از خب و تهور و شره و همچنین دوری از بله جبن و خمودگی.
سه قوه انسانی افراط و تفریط دارند اما عدل افراط و تفریط ندارد و معیار و میزان سه مورد دیگر است.
امروزه جوامع یا متور دارند و کارهایی می کنند که به ضرر خود و جامعه است یا ترسو هستند که هر بلایی سرشان بیاورید صدایشان در نمی آید. در بعضی جوامع عفت و اخلاقیات مضموم است و مسخره می کنند اگر کسی عفت داشته باشد.
اینها ناشی از فرایند عدل زدایی است .
امروزه مفاهیم فلسفی مثل جامعه مدنی و حقوق بشر و دموکرسی مانند همان بت های زمان جاهلیت است که کسی جرات ندارد در مورد آن ها صحبت کند.
پیامبران امروز بشریت همان فلاسفه ای هستند که یک موردشان نتوانستند در زندگی شخصی و زناشویی خودشان موفق باشند و برای دیگران راه سعات را نشان می دهند . جنگ جهانی چهارم در حقیقت جنگ بین پیامبران و فلاسفه از حیث این مطالب است.
فلاسفه ای مثل نیچه که مدعی هستند خدا مرد. اما در آخر خودشان مردند. معقتدند جامعه مدنی یک جامعه اخلاقی است . بله اما از نوع اخلاق رذیله . اخلاق چطور می تواند با این حجم از فحشا و فساد و مشروبات و مواد مخدر تحقق پیدا کند.
شهادت طلبی نهایت مکارم اخلاقی است. وقتی کسی به شهادت می رسد در تمام موارد اخلاقی به اعتدال رسیده. و دشمن همین حس شهادت طلبی را هدف گرفته تا از انسان ها بگیرد.
کارویژه همه پیامبران توحید بوده است.
و استقامت و صبر مولفه اساسی در تحقق این مسئله بوده است.
پیامبر در حرکت خود هم اصلاح کردند هم انقلاب. بعضی ویژگی های جاهلیت را به کل از بین بردند مانند زنده به گور کردن دختران و بعضی دیگر را مانند ماه های حرام رنگ و بوی الهی به آن دادند.
مدینه النبی از نوع بود و هست می باشد چیزی که باید به سوی آن حرکت کنیم جامعه محمدی است و هدف.
در پارادایم سازی اگر مدل و الگو نداشتیم باشیم محکوم به فناییم به خاطر همین خدا پیامبر را الگوی این پارادایم معرفی می کند. در جیان حرکت پیامبر غفلت زدایی بسیار مهم است. آگاهی در تعامل با یک مفهوم. نه صرف آگاهی.
ما در انجام کارهای اصلاحی و پیاده سازی مفاهیم جامعه محمدی باید تلاش کنیم و امید به کمک خدا داشته باشیم. اگر غرب توانسته مفاهیم اشتباه خود را غالب کند ما هم می توانیم به شرط تلاش .
جامعه مدنی یک جامعه توحیدی نیست. یک جامعه اخلاقی از نوع حسنه نیست. چون اخلاق حسنه یعنی دخالت در زندگی و حریم خصوصی. یعنی برتافتن این کار را بکن و این کار را نکن. و این مسئله در غرب پذیرفته شده نیست.
جامعه محمدی یک جامعه کریمه است. که تزکیه و تقوا در آن موضوعیت دارد. با ارزش ترین انسان ها با تقوا ترین آن هاست. نه معیار های دیگر. جامعه محمدی یک جامعه مشارکتی نیست. بلکه معاونتی است. لیبرال نیست. فردیت موضوعیت ندارد. سوداگر نیست. سکولار نیست.
در سیاست ماکیاولی . اخلاق ذیل سیاست است و چون سیاست سیال است . اخلاق نیز متغیر می شود.
اما در جامعه محمدی چون سیاست ذیل اخلاق است و اخلاق چون از جانب حق و عدل تعریف می شود و ثابت است سیاست نیز ثابت می باشد.
پس مکارم اخلاق یعنی انجام کار سیاسی.