مقدمه ای بر نهاد سازی برای نظام سازی در جامعه مهدوی

مشکل جامعه ما تصمیم سازی است . ما افرادی نداریم که تصمیم سازی کنند مگر نه تصمیم گیر زیاد داریم. بر خلاف تصور مردم که فکر می کنند انرژی اتمی استراتژیک است، این طور نیست. دانش استراتژیک انحصاری است و اجازه نمی دهند در اختیار کشور های جهان سوم باشد.عدم طرح ریزی استراتژیک در دین قلب مشکلات جامعه ماست. که شناختی در مورد آن نیست.

هر تمدنی نیازمند معمار و نقشه است. مدینه النبی را نمی توان استناد کرد. چرا که اگر درست بود اتفاقات بعد از رحلت پیامبر نمی افتاد در آنجا. هیچ پیامبری اصلا فرصت پیدا نکرد حکومت دینی راه بیاندازد. استثناهای حضرت سلیمان و داوود با قدرت خاصه خدا بوده و نمی شود معیار قرار داد. خود امام خمینی هم چند بار بیان کردند که کاش فرصت می دادند ائمه یک طرح کامل را پیاده سازی می کردند.

خود یهود سه هزار سال زحمت کشیدند تا بالاخره توانستند حکومت جعلی اسراییل را ایجاد کنند. در حالی که شیعه بعد از ۱۴۰۰ سال و ۳۰ سال پس از یهود توانست حکومت خود را بنیان گذاری کند.

طرح غرب برای تمدن خود کتاب جمهور افلاطون است که ۲۴۰۰ سال پیش نوشته شد. توماس جفرسن در سال ۱۸۰۳ بنیان امریکای جدید را بر اساس این کتاب گذاشت.

هگل طرح داد که باید بشر را از نجات بدهیم از تسلت ها. ولی آزادی را نمی توان در خلا نگاه داشت. در نتیجه آزادی را در یک وضعیت خاص تعریف می کند. هگل پایان تاریخ را نیز بیان کرد. به این معنی که درک انسان از آزادی افزایش پیدا کرده است. در حقیقت هگل فیلسوف انقلاب فرانسه هم بود. چرا که مفاهیم مانند برابری و برادری و آزادی را از هگل گرفتند.

چند سال پیش ریچارد رورتی به ایران آمد و گفت فلسفه در غرب تمام شده است. فلسفه در غرب در حقیقت یک نردبان بود که غرب از آن بالا رفت. وقتی شما یک طرح استراتژیک پیدا کردی و معمار بر اساس آن تمدن را ساخت که هی به طرح رجوع نمی کنیم و تغییرش دهیم. در نتیجه طرح کامل شده است.

رورتی گفت من در این سفر ها دارم به کشور های مختلف سر می زنم که تا از پروژه های مدرنیسم در بقیه کشور های آمار بگیرم.

اولین وزارت خانه هایی که در افغانستان و عراق بعد از اشغال ایجاد کردند . وزارت های جامعه مدنی و حقوق بشر است. چیزی که نه در امریکاست نه آلمان. چرا این کار را کردند. شما نیاز نیست فکر کنید و طرح بدهید. ما طرح را داریم شما استفاده کنید و فکر نکنید.ما برای شما نهاد سازی و دولت سازی می کنیم.

علت اتمام نبوت همین مسئله بود که کامل ترین طرح استراتژیک برای ساخت یک جامعه در قرآن آمده و تحریف نخواهد شد. معمار این طرح هم در غدیر معرفی شد . اما نگذاشتند طرح پیاده شود.

تفکر حجتیه یعنی بنشینید یک روزی کسی خواهد آمد و همه چیز را درست می کند. با این تفکر نمیشود هیچ کاری کرد. اما تفکر شیعی که زمانی در حیات خود دچار مشکل شده بود. و امامان را یکی پس از دیگری شهید می کردند و اخرین امام را نیز در محل نظامی نگه داشته بودند و ماما گذاشته بودند که تا اخرین امام به دنیا امد شهیدش کنند . چطور میشود که امروزه بزرگترین قدرت مادی جهان در برابر چند روحانی از نسل ائمه عاجز شده است. این نشان میدهد امام در بین مردم حاضر است و مدیریت می کند .

در میان ۴۰۰ گروه چریکی موجود این حزب الله است که خوش نام ترین گروه است. همه چیز دارد . در روز روشن هم رژه میرود . وزیر دارند. مدرسه و … دارند. اینها از تفکر شیعی استفاده کردند. نه تفکر حجتیه.

۶۱ زعیم در سایه عنایات امام حاضر بدون یک روز فاصله یکی پس از دیگری جامعه شیعی را هدایت کردند. لیست این زعما با شهر زندگی و تعداد سال زندگی در زیر آمده است.

1. ابن قولویه - قم - 39 سال

2. شیخ صدوق - ری - 13 سال

3. شیخ مفید - بغداد - 32 سال

4. سیدمرتضی(علم الهدی) - بغداد - 23 سال

5. شیخ طوسی- بغداد و نجف- 24 سال

6. ابن بُرّاج- طرابلس ( لبنان)- 21 سال

7. مفید ثانی -نجف -34 سال

8. طبرسی -مشهد و سبزوار- 23 سال

9. ضیاء الدین راوندی -کاشان- 12 سال

10. قطب الدین راوندی- کاشان -13 سال

11. ابن زَهره -حِلّه -12 سال

12. ابن ادریس- حِلّه- 13 سال

13. فخار(شمس الدین موسوی) -حِلّه -13 سال

14. ابن نما -حِلّه- 15 سال

15.محقق حلی حِلّه 22 سال

16. ابن سعید حلی- حِلّه- 14 سال

17. علامه حلی- حِلّه و قزوین -36 سال

18. عمیدی -حِلّه- 28 سال

19. فخر المحققین -حِلّه- 17 سال

20. شهید اول -حِلّه -15 سال

21. ابن خازن حائری -حِلّه -؟

22. ابن شهید اول- حِلّه -؟

23. فاضل میسوری- حِلّه -16 سال

24. ابن فَهد حلی -حِلّه- 15 سال

25. ابن رشد قطیفی -حِلّه- ؟

26. اسدی حلی -حِلّه- ؟

27. ابن هلال جزایری- حِلّه -؟

28. محقق ثانی کَرَکی -حَلَب(سوریه)واصفهان -؟

29. شهید ثانی -جَبَع شام -26 سال

30. حارثی- جبل عامل و هرات- 28 سال

31. مقدس اردبیلی -نجف -31 سال

32. صاحب مدارک -موسوی عاملی -جَبَع شام -16 سال

33. ملاعبدالله شوشتری -اصفهان- 12 سال

34. شیخ بهایی- اصفهان- 9 سال

35. میرداماد استر آبادی- اصفهان -9 سال

36. مجلسی اول- اصفهان -29 سال

37. سروی مازندرانی طبرسی -اصفهان- 10 سال

38. محقق خوانساری- اصفهان -18 سال

39. علامه مجلسی -اصفهان- 12 سال

40. آقا جمال خوانساری- اصفهان -15 سال

41. فاضل هندی -اصفهان -12 سال

42. احمد جزایری -نجف -13 سال

43. سیدعبد الله جزایری -نجف- 23 سال

44. وحیدبهبهانی -نجف -45 سال

45. علامه بحرالعلوم -نجف- 4 سال

46. جعفرکاشف الغطاء(شیخ اکبر) -نجف -20 سال

47. موسی کاشف الغطاء- نجف -13 سال

48. علی کاشف الغطاء -نجف- 13 سال

49. حجت الاسلام شفتی- اصفهان- 4 سال

50. نجفی - صاحب جواهر -نجف -6 سال

51. شیخ انصاری- نجف -15 سال

52. میرزای شیرازی -سامرا -31 سال

53. آخوند خراسانی -نجف- 17 سال

54. یزدی - صاحب عروه- نجف -8 سال

55. میرزای شیرازی دوم -نجف- 1 سال

56. شیخ الصوفیه اصفهانی- نجف- 1 سال

57. عبدالکریم حائری یزدی قم 16 سال

58. ابوالحسن اصفهانی -نجف- 10 سال

59. آیت الله بروجردی -نجف و قم -15 سال

60. امام خمینی -قم؛ نجف؛تهران -30 سال

61. امام خامنه ای- تهران -حفظه الله

تاریخ در تفکر غرب هدفی ندارد و تنها دور می زند.اما در تفکر شیعی دو مورد داریم نبوت و امامت. ۱۲۴ هزار پیامبر طرح آوردند و ۱۲ معصوم اجرا کردند.که تا امروز ادامه دارد. یعنی یک خط است نه اینکه یک دور باطل باشد. همه در یک مسیر مشخص هستند . اما در غرب تاریخ به کجا می رود. هدف چیست. داروینیسم را قبول کردند . انسان از لجن و کرم و میمون به اینجا رسیده.

در غرب اومانیسم را مانند یک قطاری می دانند که ۴ واگن دارد و در جهت تاریخ حرکت می کند اما معلوم نیست کجا می رود. واگن ۴ سنت است. سپس مدرنیسیم. بعد پست مدرنیسم و در ابتدای قطار ترانس مدرنیسم است. در این واگن بشر به شیطان پرستی می رسد. اگر میخواهی پیشرفت کنی باید از سنت به ترنس مدرنیسم حرکت کنی.

اما تنها این قطار وجود ندارد. قطار دیگر خدا باوری است.

در آن تفکر اومانیسم است که نیچه می گوید خدا مرد. چرا که همه چیز به دور انسان است و بر آن سجده می کند. مرکز قطار اومانیسم و تفکر اصلی آن لیبرالیسم و اباهه گری است.

در قطار خدا باوری نیز چهار واگن داریم. از اخرین واگن به اولین.

سنت سیئه - سنت الهی - سنت حسنه دینی - تعالی .

مرکز قطار خدا باوری بر اساس فطرت انسان است. چیزی که گم شده است در دانشگاه های ما.

چیزی هم که از غرب به اسم روانشناسی درست شده است در حقیقت رفتار شناسی است.

اومانیست در حقیقت شرک مطلق است و لقمان حکیم می گوید شرک ظلم عظیم است.

ما چیزی به اسم حقوق بشر نداریم. حقوق خدا داریم. حقوق بشر اسلامی یعنی چی. همه چیز حول خدا باید تعریف شود. تکلیف بشر چیست.

تازه همان هایی هم که ادعای حقوق بشر دارند.بیشترین ظلم را به بشریت کردند. یک مورد آن کشتار مردم هیروشیما ست.

از فرد تا جامعه ما یک اجتماع داریم. فرد تک تک افراد است. اگر آن ها برای یک هدفی یکی دو ساعت کنار هم جمع شوند می شود اجتماع . مانند تماشاگران فوتبال در استادیوم آزادی. حالا اگر این ۱۰۰ هزار نفری که آنجا هستند بخواهند آنجا بمانند آیا می توان همین طوری انجام داد. این مردم را باید سازماندهی کرد تا بتوانند آنجا زندگی کنند.

تفاوت شهر و روستا همین است که در روستا نقش ها عمومی و کلی است. اما در شهر هر فردی نقش خاصی دارد و برای این نقش کاملا آموزش می بیند. در تفکر آلمانی به آن گمنشافت و گزلشافت می گویند. اولی اجتماع است و دومی جامعه.

بعضی واژه ها که در قرآن آمده است از معادل های عبری آمده است و هدف معرفی بوده. مثلا مدینه و مدن.

در قرآن جامعه هجری داریم نه تمدن.

تمدن یعنی تناسبات بین انسان ها و بشریت همین چند صباح است که اینجا امده اند همین جا می میرند و دفن می شوند پس از سال ها همین تمدن ها هم خاکستر می شوند.

ما جامعه مدنی نداریم. جامعه هجری داریم. تاریخ ما هجری است . نه فقط به خاطر هجرت پیامبر. بلکه هجرت یک مسئله بسیار مهم است. ما بحران واژه و ترمینولوژی داریم. حتی بین بزرگان حوزه هم همین مشکل است.

مردم در جامعه هجری کار می کنند اما برای رضای خداو به امید رجوع به خدا که ماهیت هجری دارد.دنیا مزرعه آخریت است. ما قرار نیست اینجا بمانیم. مدنیت از ایستایی است. آب ایستا می گندد. همانطور که بوی گند تمدن غربی همه جا را پر کرده اند.

شان هاجر بودن گم شده است. هاجر مادر ادیان الهی است اگر ابراهیم پدر ادیان الهی است. اما چرا هجرت جز فروع دین نیامده. اما در واقع تمام فروع دین اگر هجرت مطرح نباشد اصلا ارزشی ندارد.

در نتیجه ما جامعه مدنی نداریم پس مدینه النبی نداریم و برایمان معیار نیست. جامعه هجری می خواهیم.

هر دو جامعه هرم دارند. در جامعه مدنی بالای هرم یا جامعه سوسیالیسم است یا لیبرالیسم . در پایین مردم قرار دارند. در جامعه هجری بالای هرم حاکم الهی است و در پایین مردم قرار دارند.

ما دموکراسی دینی داریم یعنی تئودموکراسی. مردم سالاری دینی یعنی مردم آزاد نیستند. دو دیوار داریم به عنوان واجبات و محرمات.

وظیفه این دیوار چینی با شورای نگهبان است.

فاصله بین مردم در پایین هرم تا بالا. در جامعه مدنی با مشارکت و اعتماد است پر می شود و در جامعه هجری با معاونت.

چهار مرحله است. معاونت با خود. با جامعه . با حکومت و با خدا.

اگر بخواهیم اشتراکی باشیم اشتراک با خدا شرک است. ما در هیچ چیزی با خدا شریک نیستیم.

معاونت الهی می شود خلیفه الهی.

سرمایه در جامعه مدنی ۳ سطح دارد. ثروت مادی. ثروت علمی و ثروت اجتماعی. در جامعه مدنی مهم ترین افراد کسی است که یا ثروت دارد یا ثروت تولید می کند.

در جامعه هجری چهار سطح دارد. ثروت ایمانی. ثروت علمی . ثروت اجتماعی و مادی.

معیار های سلامتی جوامع الان سرمایه است. قیمت نفت و شاخص بورس و … اما ما شاخص ایمانی نداریم که اگر از این حد پایین تر بیایید جامعه نابود میشود.

امثال بهجت چرا مهم هستند. چون ایمان دارند و ایمان تولید می کنند . علم تولید می کنند. سرمایه اجتماعی هستند. ممکن است البته سرمایه مادی نداشته باشند. این رو بناست و مهم نیست.

در جامعه مدنی مالکیت درجه یک است. انسان اول از همه مالک جسم خود است. در جامعه هجری مالکیت درجه دو است. انسان حتی مالک جسم خود هم نیست.

در جامعه هجری الویت از کمترین عبارت است از مال . جان و ناموس. مال فدای جان می شود. جان فدای ناموس. ناموس مصداق های مختلفی دارد می تواند سرزمین یا دین باشد.

در جامعه مدنی. ناموس فدای جان می شود و جان فدای مال .

برای جامعه سازی چهار سطح باید کار کنیم

نانوسیستم ها تکنیکی هستند. میکرو سیستم ها که تاکتیکی هستند. ماکرو سیستم ها که سطح میانی هستند و سوپر سیستم ها که استراتژیک هست.

روابط میان سیستم ها در جامعه مدنی مکانیکی است. این نظم از ذهن به عین می رسد . در جامعه هجری نظم فطری است.

در غرب سازمان دهی و سازمان داریم. که روح حاکم بر آن بوروکراسی است. اما در جامعه هجری نهاد داریم که روح آن ادهوکراسی است. اگر نهاد را سازمان کنیم نابود می شود. مثل بسیج

سازمان دولتی و غیر دولتی در جامعه مدنی داریم. در این سو هم نهاد های دولتی و غیر دولتی داریم. مثل حوزه و هییت .

هر نهاد از چند نظام و سیستم تشکیل شده است.

خروجی این نهاد ها در جامعه مدنی میشود سبک زندگی .یا سبک زندگی امریکایی یا در جامعه هجری . اسلوب زندگی انسان هجری.

ما دکتر پروری نداریم. حکیم پروری داریم.

آینده پژوهی نداریم عاقبت اندیشی داریم.

توسعه نداریم تعالی داریم.

مدیریت نداریم هدایت داریم.

نظم فطری از تقوا نشات می گیرد

نظم ذهنی از لسفر

حتما این سخنرانی را گوش دهی.

سخنرانی دکتر عباسی در مورد مذکرات برجام دولت روحانی

سخنرانی دکتر عباسی در مورد کپیتالیسم ۳-۳-۹۰ دانشگاه تهران

سخنرانی دکتر عباسی- من کلاهبردارم پس هستم

نهاد سازی برای جامعه سازی مهدوی

سخنرانی دکتر عباسی در مورد آخرالزمان و سنت مهدوی

جلسه ۴۲۱ کلبه کرامت دکتر عباسی - نقد فیلم هنرهای لیبرال