جلسه ۱۲۰ کلبه کرامت

امنیت قضایی

قضاوت هم مانند سایر موضوعات که بحث کردیم چهار بخش خواص - عوام - عمومی و خصوصی دارد. قضاوت خصوصی همان وجدان است. عدالت هم مانند امنیت یک مقوله ی حسی است. می توان عدالت باشد ولی مردم نا عدالتی احساس کنند و یا بر عکس. عدالت عمومی همان قضاوت مردم است.

هیچ فطرتی با حق و عدل و نظم مشکل ندارد بلکه در اینکه آیا این موارد تحقق یافته یا نه تفاوت وجود دارد.

در حکمت قرآنی چهار موضوع عدل و حق و نظم و زیبایی به هم پیوسته هستند ولی در فلسفه غربی چهار موضوع جدا هستند که هر کدام را یک فیلسوف در قرن های مختلف بررسی کرده است.

تفاوت امپراطوری ها و امپریالیسم در این است که امپراطوری مانند قله ای است که به دیگران نعمت می دهد . ولی امپریالیسم قدرت خود را از غارت منابع دیگران مانند یک دره به دست آورده است.

تببین حق بر عهده خواص است ولی درک عدل کار عوام است. دیدن حسن بر عهده عموم است و نظم یک وظیفه خصوصی است.

در سطح استراتژیک جای مندی یک نیاز است و آسیب پذیری ایجاد می کند تهدید آن نابجایی و تشخیص غلط است . بحرانی که ایجاد می شود ظلم است. دکترین مقابله با آن تبیین حق است. و راه رسیدن به حق از طریق فرقان است که خداوند آن را به اهل تقوا می دهد.نه با رشته حقوق.

دغدغه فلسفه هیچ گاه یافتن حقیقت نبوده است.

در سطح عمومی دادمندی یک نیاز است. نیاز به اینکه هر چیزی سرجای خودش باشد . تهدید این نیاز عدم شناخت این نیاز و جور است. بحرانی که به وجود می آید انحراف است. دکترین مقابله ضرورت عدل و اینکه هر چیزی را باید سر جایش بگذاریم است.

در سطح عوام سامان مندی نیاز است. اینکه برای این کار باید قواعدی باشد تا هر چیزی را سرجایش بگذاریم. تهدید این نیاز جهل است. به معنی دانستن گزاره های غلط به صورت متعصبانه. بحران ناشی از آن هرج و مرج و آنارشی است و دکترین مقابله نظلم و عدل بالفعل است.

هنرمندی و نیاز به زیبایی یک نیاز است. ولی تهدید آن فحشاست. به معنی اینکه چیزی که زیبا نباشد. مانند فحش .

امام خمینی می فرمودند ما با سینما مخالف نیستیم با فحشا مخالفیم. مشکل این جاست که فحشا زیبا تلقی می شود.

مردم هم حق و عدل و نظم را قبول دارند ولی خروجی در حالت ظلم و جور فحشاست ولی مردم آن را زیبا می بینند. بحرانی که به وجود می آید قباحت است. چرا که مردم با سه مرحله قبل آن کار ندارند تنها فحشا را می بینند. و ذایقه سازی می شود. و کار به جایی می رسد که کسی توان مقابله با فحشا را ندارد و نمی تواند بگوید این زیبا نیست.

دکترین مقابله چشم زیبا بین بر مبنای حق است.