کلبه کرامت جلسه دوم

درامدی بر دکترینولوژی

۸۵/۱۱/۰۵

هستی شناسی تدبیر و تصمیم

ما فقط از چند ماه آخر زندگی امام حسین خبر داریم. بیش از ۵۰ سال زندگی کردند.

ما حوصله و صبر امامان را نداریم در مسئله شدن و صیرورت

باید سیر حرکت امام حسین را کامل بشناسیم. فقط به چند ماه آخر نباید نگاه کنیم. باید نیم قرن زندگی امام حسین را بررسی کنیم. امام حسین شناسی فقط تاسوعا و عاشورا نیست. تمام این ۵۰ سال زندگی تصمیم و تدبیر های اوست که در روز های آخر عمر شریفش به مرحله اجرا رسید.

نسبت تصمیم و تدبیر به اجرا مانند اجزای زیرین کوه یخ به بخشی است که از آب بیرون مانده .

امام در مدت ۵۰ سال زندگی خود قبل از عاشورا و کربلا سه اقدام اصلی داشته که شامل خود سازی و صبر و ولایت پذیری بوده است.

فلسفه تبیین عقلانی پدیده هاست و به حقیقت آن ها نمی پردازد. در حکمت ایرانی اسلامی سه مکتب داریم. مکتب مشاء .مکتب اشراق و مکتب متعالیه.

دکترین خروجی فلسفه است. ما در واژگان قرآنی به جای فلسفه حکمت داریم و این دو اصلا مشابه یکدیگر نیستند.

انسان غربی برای اندیشیدن تنها به یک حوزه واژگان نیاز دارد . در حالی که انسان عرب باید به دو حوزه مسلط باشد. اما کار انسان ایرانی بسیار سخت تر است چرا که باید با سه دسته واژگان غربی عربی و فارسی بیاندیشد.

دانشمندان ایرانی روش خوبی برای تفکر داشتند ولی به علت فاسد بودن مواد اولیه که همان مفاهیم است به مشکل برخوردند و اشتباه کردند.

قبل از هر کار علمی باید ریشه شناسی واژه هایی که با آن ها کار می کنیم را بشناسیم.برای مثال واژه علم معادل science نیست. اساتید علمی ما افلاطون درس می دهند ولی با واژه های عربی و فارسی که اشتباه و خلط بزرگی است. این بزرگترین اشتباه اجداد علمی ما در طی هزار سال گذشته بوده است.عقل قرآن معادل خرد فارسی و reason غربی نیست. همچنین قلب قرآن معادل دل فارسی و heart غربی نیست.

حکمت امری است که باید اعطا شود در حالی که فلسفه یک امر کاملا اکتسابی است.

معادل نسبی دکترین در نگاه شیعی قاعده فقهی است. ما در دکترین ها برای مثال دکترین پاشنه آشیل دارید و در قواعد فقهی مواردی چون نفی سبیل و لا ضرر داریم. فقیه در حقیقت تا حدودی معادل استراتژیست است .