تشرفات
دفعات بازدید ۱۱۰۹داستان زندگی تاجر کرمانشاهی
۱
آیت الله رضا صدر به محضر پدرش میرسد. پدرش از تاجر کرمانشاهی که کنارش بود می خواهد داستان زندگیش را برای پسرش تعریف کند.
تاجر هر محرم در خانه خود ۱۰ شب مراسم داشت. سال گذشته سید غریبی از کربلا به مقصد مشهد حرکت می کند. در کرمانشاه غریب است و به از این تاجر می خواهد به او محلی برای استراحت بدهد.
پیامبر می فرمایند سه گروه را شفاعت می کنم . یکی گروهی که به فرزندان من احسان کند.
نام این سید حسن بود. از او میخواهد این ده شب را در خانه او بماند.یک شب از او میخواهد شما که سرباز حضرت هستید از ایشان بخواهید شبی به مجلس ما بیاید. حضرت قبول می کند و شبی به مجلس این تاجر می آید. شب تاسوعا این تشرف تحقق می یابد. دو علامت هم برا حق بودن این وعده می دهد که محقق می شود.