جلسه ۱۲۱

کلبه کرامت

امنیت انتظامی

فلسفه سیستم ها

سیستم ها یا بر اساس مکتب معرفت شناختی هستند یا هستی شناسی . یا انسان شناسی یا خدا شناسی و فطری.

سیستم های معرفت شناسی به سه دسته فیزیکی - متافیزیکی و ترانس فیزیکی تقسیم می شوند.

مکتب هستی شناختی به سه دسته طبیعت غریزه و فطرت تقسیم می شوند.

مکتب انسان شناختی هم به ابعاد وجودی انسان که صدر و قلب و فواد و شغاف هست تقسیم می شوند .

مکتب چهارم هم مکاتب فطری است.

بر اساس این تقسیم بندی ها انسان ۱۰ جز دارد که فلسفه غربی فقط ۵ جز آن را بررسی می کند.

انتظام یعنی طلب نظم کردن از خود یا دیگران .

در سطح استراتژیکی نیاز به انتظام مندی وجود دارد . تهدید آن نسبی نگری است . مثل اقتصاد که رها کنیم خودش به حالت پایداری بین عرضه و تقاضا و قیمت خرید و حد توان خرید مردم می رسد. بحرانی که وجود دارد آنتروپی سیستمی است که از حرص و آذ به وجود می آید و سیستم را نابود می کند دکترین مقابله آن بشارت و انذاری است که پیامبران استفاده می کردند برای برقراری تعادل در سیستم ها.

در مرحله عمومی نظام مندی نیاز است. پیدایش سیستم های تک ساحتی . بحران بوروکراسی است و دکترین مقابله عدل است که هر چیزی سر جای خودش قرار بگیرد.

در لایه تاکتیکی انضباط مندی نیاز است. قواعدی نیاز است. تهدید دیسیپلین است مثل سیستم های اطلاعاتی پلیسی جامعه . بحران الیناسیون است . اینکه افراد خودشان نیستند. راه حل توجه به آیه لا یکلف الله نفس الا وسعها است. دکترین مقابله امر به معروف و نهی از منکر با توجه به ظرفیت انسان هاست.

در لایه خصوصی . نظم مندی نیاز به قواعد است. تهدید تغییر الویت ها کاهلی غفلت . بحران آنارشی و بی نظمی است. راه حل ساماندهی هر چیزی در جای خودش قرار دادن است.